یه دوستی میگفت این روزها بعضیها چرا انقدر افتادن دنبالِ حفاظت از محیطزیست و دفاع از حقوق حیوانات و.؟ که چی بشه؟ مثلاً میخوان بگن ما خیلی آدمهای خوبی هستیم و دغدغهمونه؟ حالا چرا نگرانیهای محیطزیستی و بشر دوستانهات یهویی از زیر بوته سبز شد و زد بیرون؟ چقدر ریاکار!
خُب دوست عزیز،ملتمسانه ازت خواهشمندم الکی هم که شده آدم خوبی باشی و برای ریا هم که شده این موضوع رو دغدغهت کنی!
نیّت و تفکر شاید جالب نباشه ولی در عوض توی یک بخش از این دنیا یک اتفاق مثبت میفته!
چرا دروغ؟ من خودمم نمیفهمیدم و همیشه فقط تا چهارتا قدم جلوترم رو میدیدم اما به مرور زمان شرایط جدیای رو دیدم. برای رفعِ هر چند کوچکی از این مشکل،تصمیم گرفتم از پایه شروع کنم و چنگ بندازم لایِ ارزشهام و همهشون رو زیر و رو کنم. از اونی که به این موضوع مرتبط نبود بگیر تا اون مرتبطش و بعد از کُلی چنگ زدن، ارزشهای پوسیدهی نادرستِ کپکزدهم رو ریختم توی کیسههای پلیاتیلنیِ قابل بازیافت و منتظر بازیافتشون هم نموندم چون واقعا نیازی نداشتم باز بیابمشون!
من دنبال ارزشهای جدید بودم.ارزشهایی که بوی کتابِ نو رو میده وقتی که ورقش میزنی،بوی نمِ بارونِ پاییزی و بوی وقتی که از بغلِ شیرینی فروشی رد میشی و از اون ارزشهای به قولِ مردمِ کوچه و بازار مَشتی! از همونها که مغزت میگه درسته و دلت میگه کشکی نیست و بعد از قبول کردنش،توی بافتِ جسم و روح و روانمون رفته باشه و بیتوجهی و عمل نکردن بهش برامون درد و سم بشه و بزنه به ریشه و ساقهی وجودمون و ما رو بیجون بکنه.
ما خیلی ارزشهای دیگه هم داریم که شاید هیچوقت دنبالشون نرفتیم که ببینیم درست هستن یا نه و اگه نیاز هست یک بازیافتی توش انجام بدیم .
مثلاً همین الان از محیط زیستِ تمیز و هوای سالم انقدر کم باقی مونده که باید بگیم شما بیا یک نفس عمیق بکش،بعد ریههات رو بذار یک گوشه و برو چند روزی از تنفسِ اجباریِ آلایندهها رها شو بلکه با انرژی برگردی و دستی برسونی به حال و روزِ زمین!
#غزالیـــات
درباره این سایت